@mahya.1030
mahya.1030@
مدتهاست پستی نذاشتم
چون مدتهاست که فکر میکنم همه چی تموم شده، همه چی قطع شده...
راه رسیدن به آرزوها راه زندگی با خواسته ها...
خیلی دنبالش میره، نزدیک و نزدیکش میرسی... یهو یه چیزی میبینی و واسه برداشتنش مکث میکنی، چشماتو که باز میکنی میبینی همه ی اون موقعیتت رو از دست دادی... میبینی دیگه نمیتونی بهش برسی...
شل میکنی و سعی میکنی با موقعیت کنار بیای، گذشت زمان دوباره تو رو هل میده سمت خواستت، ولی باز میبینی که نمیشه
آخرش به این نتیجه میرسی که یه روزی یه جایی به خواستت میرسی، یه جایی که بیشتری لذتو ازش ببری..
ولی باید حالا حالاها صبر کنی... صبر و صبر و صبر...
بعد چند سال میشه پوست کلفت ترین آدم زندگیت، گاها حسرت خودتو میکشی و میگی: کاش یکی مث خودم تو زندگیم میبود
به جایی میرسی که نمیخوای حرف بزنی، حوصله نداری حرف بزنی
من الان دقیقا همون آدم پوست کلفت زندگیمم
همون سنگ سنگ سنگ
من زندگیم شاید برا خیلیا مهم باشه ولی برا خودم نه...
با مردنم شاید خیلیا اذیت شن ولی خودم نه...
من همونیم که تونستم یه ذره شبیه ایوب باشم...
صبر و صبر و صبر
من همونیم که هیچ چیز تو دنیا برام مهم نیست جز آرامشم...
من همونیم که میبینه میخواد ولی هیچ کس نمیفهمه، هیچ وقت حرفشم نمیزنه، چون سکوت و صبر عادتشه