دل نوشته های یک روح

من یک روحم
منِ بی احساس
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

15 یادداشت

يكشنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ

و من دل بریدم از همه ی دلخوشیهای این زندگی، دل بریدم از تمام وابستگیهای این زندگی

و من چشم پوشیدم از تمام زیبایی های بد این زندگی

و من عاشق شدم، عاشق خدایی که میدانم بهترین من است، و من وابسته شدم به حرف زدن با خدایی که میدانم برترین من است، من چشم باز کردم به تمام زیبایی های خدای مهربانم، من با تمام وجودم تسلیم خواست و اراده ی اویم که رفیق ترین و بهترین و غم خوار ترین من است

هر که با او دوست باشد منم دوستدار اویم، و هر که دشمنیش کند از من دور باشد

من خودم را برای این دنیا نمیدانم، معتقدم که جایی دیگر باید زندگی کرد، اما هنوز طعم خوشی و لذایذ این دنیا را در سر دارم که خداوند از من دور کند

من نمیدانم چرا و چگونه اما میدانم که چون طعم واقعی لذایذ زودگذر دنیوی برایم غیر ممکن شده است این گونه می اندیشم، میدانم که خداوند هوای مرا داشته که اینگونه اندیشیدن را آموختم، من میدانم که خدا همین لحظه حواسش به من است، من میدانم که خداوند مرا دوست میدارد

ای دوست ای هم وطن، ای هم نوع! تو نیز با من همراه شو، خود را جدا کن از این دنیایی ناچیز و زود گذر

خدایا ما را یاری کن تا در راه تو کم نیاوریم و خود و تن خود را برای ساعاتی خوشی زیر ذلت دنیا نبریم...

خدایا شکرت...

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۱۸

نظرات  (۲)

به خداااااا اگه ۳۰ سالت باشه🫤😂😂😂😂

یاد انشا کلاس ۵ ابتدایی افتادم🤭

جوابتون:
آها
آره فک کن من همون 13 سالمه
هر جور خواستی فکر کن داداش

اتفاقا منم میگم سی سالت نیست 

هفتاد سالته

جوابتون:
آفرین
70 سال خوبه
البته از نظر درد و رنج کشیدن

هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو! زود باش بگو دیگه! اَههههههه!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">