دل نوشته هایم

منِ بی احساس
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

۱۵
مرداد

همیشه موقع نوشتن خیلی کلمات از یاد آدم میره، همیشه نمیشه اون چیزی که میخوای رو بنویسی...

اما باز مینویسیم...

مینویسم چون میخوام به آرامش برسم، مینویسم چون اینطوری خالی میشم../

من خسته شدم از زندگی یکنواخت و بی روح، اونم وقتی باید بیشتر از چیزی که فکر میکردی کار کنی، چه بیرون از خونه و چه تو خونه...

خسته شدم فحش و تحقیر بشنوم و ساکت وایستم که بحث نشه، دعوا نشه.../

چرا ما نباید خوب باشیم، چرا باید همیشه بابت کاری که میکنیم توقع پاداش داشته باشیم... چرا باید منتظر خوبی دیدن باشیم تا خوبی کنیم؟؟

مگه پیامبر وایمیستاد تا اول بهش خوبی کنن؟؟ پیامبر که مقامش بی نهایت از ما بالاتره... مگه امام حسین یا حضرت عباس اول خوبی دیدن؟؟

چرا خدا رو یادمون میره؟ چرا همه چیزو برا خودمون میخوایم؟؟

میدونی تو خواب و بیداری داشتم تو رویا کسی رو تصور میکردم که به خاطرش انرژی میگرفتم، حرفامو بهش میزدم، با یه گوشی دیگه بهش زنگ میزدم...

همه دنبال آرزوهاشون میرن، منم دنبال آرزوم میرم... آرزوی من داشتن کسیه که انسان باشه...انسان...

چرا آدما این شکلین؟؟ چرا دعوا میکنن؟؟ چرا دوتا آدم نمیتونن کنار هم درست زندگی کنن؟؟

کاش کسی که میخوام رو پیدا کنم...

اصلا حالشو ندارم دوباره از رو چیزی که نوشتم بخونم... هر چی هست خوبه///

  • 💕 پسر خوب 💕
  • تعداد عزیزانی که این مطلبو دیدن: ۸۶